واحد خاکدان؛ نقاش اشیای فراموششده و جاودانگی نگاه

در روزی آرام از پاییز، هنرمندان ایران گرد هم آمدند تا با پیکر واحد خاکدان، نقاش بیحاشیه و فروتن، وداع کنند.
او کسی بود که با نگاهی عمیق، به سادهترین اشیاء معنا میبخشید و از دل فراموشی، جاودانگی میساخت.
هنرمندی که در سکوت میدرخشید
واحد خاکدان با سکوت و آرامش زیست، اما نقاشیهایش با صدایی نرم و انسانی سخن گفتند.
او در قابهایش چراغهای خاموش، بالشهای چروکیده و طاقچههای خاکگرفته را به زندگی بازمیگرداند.
هر اثر او، یادآور این بود که زیبایی همیشه در سادگی نهفته است.
فروتنیِ یک نقاش بیادعا
به گفتهی لیلی گلستان، خاکدان «نقاشی بود بیحاشیه، متواضع و باسواد».
او به جای خودنمایی، به جهان درون اشیاء گوش میداد.
در نگاه او، چیزهایی که دیگر کسی نمیخواستشان، تبدیل به بخشهایی از حافظهی جمعی ما شدند.
خاکدان با تخیلی نوستالژیک، اشیاء فراموششده را زنده میکرد؛
از هر تابلویش بوی خاطره میآمد، بوی گذشتهای که هنوز در گوشهی دل ما زنده است.
میان غم و شور؛ ریشههای دوگانهی یک روح ایرانی
به گفتهی بهزاد حاتم، خاکدان از خانوادهای با ریشههای روسی بود؛
پدری با غمی درونی و مادری پرشور و احساس.
>ترکیب این دو، در نقاشیهای او جاری بود؛
در رنگهای سرد و درخشان، در نور ملایم بر اشیاء، در سکوتی که از دل نقاشیهایش شنیده میشود.
خاکدان سالهایی را در آلمان گذراند.
در آنجا، با وجود دشواریهای فرهنگی، به نقاشی و تصویرگری ادامه داد.
او میان دو جهان زیست: جهانِ خاطرات ایرانی و تجربهی زیست اروپایی —
و از درهمتنیدگی این دو، زبانی شخصی ساخت.
نقاشی به مثابهی نجات حافظه
آثار واحد خاکدان فقط نقاشی نبودند؛ نوعی حافظهسازی تصویری بودند.
او با دقتی شاعرانه، اشیاء فرسوده را به تصویر میکشید تا فراموش نشوند.
هر تابلو، دعوتی بود به سکوت، به تأمل، به نگاه دوباره به چیزهایی که از کنارشان گذشتهایم.
در جهان او، حتی یک قوری شکسته یا بالش کهنه معنا داشت.
در نگاهش، هیچ چیز بیارزش نبود.
هر چیز، حامل بخشی از زندگی بود.
بدرقهی یک نگین فرهنگی
در مراسم بدرقهاش، هنرمندان بسیاری از نسلهای مختلف گرد آمدند؛
از نقاشان و مجسمهسازان تا کارگردانان و مترجمان.
همه از او به عنوان «نگین فرهنگ ایران» یاد کردند.
کسی که با فروتنی زیست و با صداقت خلق کرد.
میراثی که میماند
واحد خاکدان رفت، اما طاقچههایش هنوز زندهاند.
او به ما آموخت که ماندگاری از دل سادگی میروید.
که هر شیء، هر خاطره، و هر گوشهی خاموشی میتواند حامل زیبایی باشد.
اکنون او در آرامش همان سادگی آرمیده است؛
در جایی میان غم و روشنایی، میان یاد و جاودانگی.
🕯️ یادش سبز و نگاهش ماندگار
نقاشیهای واحد خاکدان، هنوز ما را به دیدنِ دوبارهی جهان دعوت میکنند.



