تحلیلی بر سخنان حجتالاسلام قرائتی درباره تفاوت برخورد خدا با بندگان
یکی از پرسشهای دیرینهی بشر، این است که چرا در این دنیا گاه ظالمان و گناهکاران در رفاه و آسایشاند، در حالی که انسانهای پاک و مؤمن گرفتار رنجها و سختیها میشوند؟
آیا این به معنای بیعدالتی خداوند است یا نشانهی بیتوجهی او نسبت به نیکان؟
پرسشی که ذهن بسیاری را مشغول کرده و گاه به شبههای در ایمان میانجامد، اما قرآن و روایات پاسخهایی ژرف و حکیمانه برای آن دارند.
۱. نگاه ظاهری و نگاه الهی
در نگاه نخست، زندگی دنیا صحنهای از خوشی و رنجهای پراکنده است. ما تنها ظاهر ماجرا را میبینیم، اما حقیقت آن در پس پردهی حکمت الهی نهفته است. قرآن کریم میفرماید:
«وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ» (بقره: ۲۱۶)
«چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، در حالی که خیر شما در آن است.»
در همین راستا، حجتالاسلام قرائتی با مثالی زیبا تفاوت نگاه خدا به بندگان را چنین بیان میکند:
وقتی قطرهای چای بر عینک میچکد، سریع آن را پاک میکنیم؛ اما اگر بر لباس بریزد، شستوشویش را به زمان دیگری موکول مینماییم؛ و اگر بر فرش بریزد، ممکن است تا پایان سال صبر کنیم.
خداوند نیز با بندگان خود چنین است:
بندگان پاک و حساس، همانند عینکاند؛ با کوچکترین لغزش، تذکر الهی را دریافت میکنند تا از مسیر منحرف نشوند.
انسانهای عادی همانند لباساند؛ ممکن است مدتی در آلودگی بمانند تا زمان پاکی فرا رسد.
اما گناهکاران و ظالمان، همانند فرشاند؛ خداوند کیفر آنان را به قیامت واگذار میکند، زیرا دیگر تذکر دنیایی در آنان اثر ندارد.
از اینرو، آرامش ظاهری گناهکار، نشانهی نعمت نیست؛ بلکه گاه علامت بیاعتنایی خدا به اوست. قرآن در این باره میفرماید:
«فَذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ» (حجر: ۳)
«رهایشان کن تا بخورند و بهره برند و آرزو سرگرمشان کند، بهزودی خواهند دانست.»
۲. رنج؛ ابزار بیداری و رشد
در نگاه توحیدی، رنج و بلا نشانهی خشم نیست، بلکه نشان تربیت و محبت الهی است.
در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است:
«إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْدًا ابْتَلَاهُ»
«خداوند هرگاه بندهای را دوست بدارد، او را میآزماید.»
سختیها و مصیبتها همانند دارویی تلخاند که برای درمان روح انسان ضروریاند.
حجتالاسلام قرائتی در ادامه میگوید: گاهی خداوند حادثهای را پیش روی بندهاش میگذارد تا مانع بلایی بزرگتر شود.
مثلاً انسانی در جاده دچار تصادف جزئی میشود، خشمگین میگردد، اما وقتی میفهمد که همان برخورد او را از سقوط در دره نجات داده، با دل آرام میگوید: «الحمدلله».
بنابراین، هر حادثهای میتواند چهرهای از رحمت پنهان خداوند باشد.
۳. شکر در برابر عذاب؛ بالاترین مرتبهی ایمان
یکی از نکات عمیق در سخنان قرائتی این است که انسان مؤمن نه تنها برای نعمتها، بلکه برای بلاها نیز باید شاکر باشد.
زیرا خداوند حکیمی است که هیچ رخدادی را بیهدف رقم نمیزند.
شکر در سختیها به معنای رضایت از تقدیر الهی و باور به خیر مطلق خداست.
چنین باوری، انسان را از اضطراب و شکایت رها کرده و او را به آرامشی درونی میرساند که در ظاهر با سختیها در تضاد است.
۴. نتیجهگیری
رفاه گناهکاران، آسودگی مؤمنان نیست؛ بلکه آزمون هر گروه به گونهای دیگر است.
خداوند برای هر انسانی شیوهای از تربیت دارد:
برای برخی با نعمت، برای برخی با رنج، و برای برخی با مهلت دادن تا روز حساب.
از این رو، سختیهای دنیوی، نشانهی لطف و عنایت الهیاند، نه بیعدالتی او.
در نگاه مؤمنانه، هیچ درد و حادثهای بیحکمت نیست، و آرامش واقعی تنها در شناخت و رضایت از ارادهی خداوند نهفته است.