مقدمه
اسلام بیش از پنج قرن و نیم است که در بوسنی و هرزگوین حضور دارد؛ سرزمینی که مسلمانان آن در طول قرنها با جنگ، اشغال، تبعیض و فشارهای مذهبی زیستهاند، اما هرگز ایمان خود را از دست ندادهاند. این پایداری، بوسنی را به یکی از مهمترین نمادهای تداوم اسلام در اروپا بدل کرده است. مصطفی تسیرتیچ، مفتی پیشین بوسنی، این کشور را «اندلس زنده» مینامد؛ جایی که مسلمانان توانستهاند اسلام را در میانهی اروپا حفظ و بازتولید کنند.
۱. ورود اسلام به بوسنی: از نبرد کوسوو تا دولت عثمانی
اسلام از دو مسیر تاریخی به اروپا راه یافت: نخست از طریق اندلس در غرب، و سپس از راه بالکان پس از نبرد کوسوو در سال ۱۳۸۹ میلادی. فتح رسمی بوسنی در سال ۱۴۶۳ میلادی بهدست عثمانیان صورت گرفت. به گفتهی احمد علیباشیچ، استاد تمدن اسلامی دانشگاه سارایوو، مسیحیت در آن زمان در بوسنی چندان ریشهدار نبود؛ شمار کلیساها اندک بود و بسیاری از مردم ارتباطی با روحانیت نداشتند. از اینرو، نظام علمی و عرفانی اسلام توانست به تدریج دلهای مردم را به خود جذب کند.
جواده گاریچ، استاد روابط بینالملل، تأکید میکند که اسلام در بوسنی با زور شمشیر گسترش نیافت. روند مسلمانشدن مردم بیش از یکونیم قرن طول کشید و حتی تا پایان دوران عثمانی، مسلمانان اکثریت مطلق نبودند. با وجود این، بوسنیاییها که اسلام را پذیرفتند، ایمان خود را با فداکاری حفظ کردند و در دوران فروپاشی عثمانی، بسیاری از آنان به سرزمینهای اسلامی چون شام، حجاز، تونس و آناتولی مهاجرت نمودند.
۲. از اشغال اتریش-مجارستان تا دوران کمونیسم یوگسلاوی
پس از شکست عثمانی در جنگ با روسیه (۱۸۷۷–۱۸۷۸)، بوسنی به امپراتوری اتریش-مجارستان واگذار شد. در این دوران، مسلمانان برای نخستینبار تحت حاکمیت غیرمسلمانان قرار گرفتند و دربارهی ماندن یا هجرت، دچار تردید شدند. اما فتوای تاریخی محمد توفیق ازباغیچ، مفتی توزلا، مبنی بر اینکه «اگر حکومت غیرمسلمان مانع اجرای دین نباشد، ماندن در سرزمین خود جایز است»، سبب شد بخش بزرگی از جامعهی مسلمان بوسنی در وطن خویش باقی بمانند.
دولت اتریش-مجارستان نسبت به مسلمانان بوسنی سیاستی ملایمتر در پیش گرفت. مدارس دینی و محاکم شرعی باقی ماندند و در سال ۱۸۸۲ «شورای اسلامی» تأسیس شد که مفتی اعظم بوسنی با عنوان «رئیسالعلما» در رأس آن قرار داشت؛ عنوانی که تنها در فلسطین مشابه آن وجود داشت.
با فروپاشی امپراتوری و تشکیل یوگسلاوی سوسیالیستی، مسلمانان بوسنیایی با دورهای دشوار از خفقان مذهبی روبهرو شدند. دولت تیتو آزادی دینی را محدود کرد، مدارس اسلامی را بست و اوقاف را مصادره نمود. پوشش اسلامی ممنوع و فرقههای صوفی تعطیل شدند. با این حال، از دههی ۱۹۷۰ به بعد، با تغییر فضای سیاسی و شکلگیری جنبش عدم تعهد، شرایط مسلمانان بهبود یافت و اسلام بهعنوان بخشی از هویت ملی یوگسلاوی به رسمیت شناخته شد.
۳. جنگ دههی ۱۹۹۰ و تداوم ایمان
دههی ۱۹۹۰ میلادی، نقطهی عطفی در تاریخ معاصر بوسنی بود. با فروپاشی یوگسلاوی و اوجگیری ناسیونالیسم صرب، بوسنیاییهای مسلمان هدف سیاست «پاکسازی قومی» قرار گرفتند. مفتی مصطفی تسیرتیچ، که در آن دوران رهبری دینی مسلمانان را برعهده داشت، میگوید: «برای نخستینبار تصمیم گرفتیم برای خودمان بجنگیم؛ این جنگ، جنگ بقا بود.»
جنگ بوسنی با بیش از صد هزار کشته و میلیونها آواره، فاجعهای انسانی بود، اما مسلمانان توانستند با وجود نسلکشی و ویرانی، موجودیت دینی و ملی خود را حفظ کنند.
توافق صلح دیتون در سال ۱۹۹۵، جنگ را پایان داد و نظامی فدرال بر پایهی قومیتها ایجاد کرد. هرچند این توافق ثبات نسبی را به کشور بازگرداند، اما ساختار پیچیدهی سیاسی و فساد مزمن همچنان مانع توسعه است. اندیشمندان بوسنیایی چون علیباشیچ و گاریچ، پیوستن به اتحادیهی اروپا و ناتو را شرط اساسی ثبات و امنیت آینده میدانند.
نتیجهگیری
تجربهی تاریخی مسلمانان بوسنی و هرزگوین، نمونهای بیبدیل از سازگاری ایمان اسلامی با شرایط سخت تاریخی و فرهنگی در اروپا است. اسلام در این سرزمین نه با اجبار، بلکه از مسیر تدریج، تفکر و اخلاق گسترش یافت و با تکیه بر عقلانیت فقهی و روحیهی مقاومت، قرنها دوام آورد.
بوسنی امروز با وجود چالشهای سیاسی و اقتصادی، همچنان حامل میراثی است که مصطفی تسیرتیچ آن را «اندلس زنده» میخواند؛ جایی که اسلام در دل اروپا نه تنها زنده مانده، بلکه به نمادی از هویت، امید و پایداری بدل شده است.