در مباحث پیرامون حجاب، گاهی این برداشت سطحی شکل میگیرد که این پوشش صرفاً یک تکلیف اجتماعی یا محدودیت فردی است. برخی آن را نشانهای از ضعف زن و اسارت او در چارچوبهای خانوادگی یا عرفی تلقی میکنند. این نگاه، غالباً حجاب را به یک قرارداد اجتماعی تقلیل میدهد که میتواند با تغییر موازین اجتماعی منسوخ گردد. اما برای درک صحیح جایگاه حجاب، باید به منابع اصلی و دیدگاههای عمیق فقهی و فلسفی، از جمله دیدگاه مراجع عالیقدر، رجوع کرد. آیتاللهالعظمی جوادی آملی در آثار خود، بهویژه در کتاب «زن در آینه جلال و جمال»، چارچوبی روشن برای این مفهوم ترسیم میکنند که حجاب را از یک مسئله صرفاً اجتماعی به یک مسئلهای الهی ارتقا میدهد.
حجاب در این چارچوب، نه یک عارضه تاریخی یا فرهنگی است، بلکه تجلی یک فرمان الهی است که ریشه در کرامت ذاتی زن دارد و هدف آن، حفظ این کرامت در تعاملات اجتماعی است.
یکی از بزرگترین چالشها در پذیرش مفهومی حجاب، برداشتهایی است که آن را به امور زمینی و محدود تنزل میدهند. شبههای که در اذهان برخی وجود دارد، حجاب را به محدودیت و حصاری تقلیل میدهد که توسط عوامل بیرونی بر زن تحمیل شده است.
این دیدگاه، حجاب را محصول وابستگی زن به مرد یا خانواده دانسته و در نتیجه آن را نشانه ضعف زن میشمارد. استدلالها در این حوزه معمولاً حول محورهای زیر میچرخد:
- استقلال فردی: اگر حجاب حق شخصی زن است، چرا نتواند به راحتی آن را کنار بگذارد؟ این سوال نشاندهنده این فرض است که مالکیت حق حجاب صرفاً در اختیار فرد است.
- مردسالاری: حجاب به عنوان ابزاری برای کنترل جنسیتی و حفظ سلطه مردانه تفسیر میشود.
- محدودیت آزادی: حجاب به عنوان مانعی برای فعالیتهای اجتماعی، علمی و اقتصادی زن قلمداد میشود.
این تلقی، ماهیت کرامتمحور حجاب را نادیده میگیرد و آن را در برابر ارادههای متغیر اجتماعی و فردی آسیبپذیر میسازد. اگر حجاب صرفاً یک قرارداد اجتماعی بود، فلسفه ثبات و تداوم آن در طول تاریخ و در میان جوامع مختلف توجیه عمیقی نداشت.
راه حل این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن کریم از منظر آیتالله جوادی آملی، بر این اصل استوار است که زن باید کاملاً درک کند که حجاب او یک رابطه سهجانبه دارد که مالکیت و تشریع آن در دست خداوند است، نه صرفاً در حوزه اختیار فردی.
آیتالله جوادی آملی تأکید میکنند که حجاب متعلق به هیچ یک از اضلاع زیر نیست تا توسط اراده یکجانبه آنها قابل تغییر باشد:
حجاب تنها مربوط به خود زن نیست که او بتواند به سادگی از آن صرف نظر کند. این امر به این دلیل است که حجاب متعلق به تمامیت وجودی و کرامت ذاتی اوست که توسط خالق تعریف شده است.
- کرامت ذاتی: انسانها به دلیل نفخ روح الهی، دارای کرامت ذاتی هستند. این کرامت، یک دارایی شخصی نیست که بتوان آن را به سادگی معامله کرد. حجاب، پوششی است که این کرامت را در منظر عمومی حفظ میکند.
- مسئولیتپذیری وجودی: هر فرد در برابر ساختار وجودی خویش که خداوند آن را خلق کرده، مسئول است. این مسئولیت شامل حفظ شئونات کرامت نیز میشود. اگر زن بخواهد حجاب خود را بردارد، در واقع از یک مظهر کرامت الهی در وجود خود صرف نظر کرده است، که این امر فراتر از اختیار مطلق شخصی است.
حجاب یک امر بیرونی مربوط به مرد نیست تا او صرفاً با رضایت خویش آن را لغو کند.
- جلوگیری از نگاه ابزاری: اگر حجاب صرفاً برای رضایت مرد بود، با تغییر نظر مردان (مثلاً افزایش تسامح جامعه) باید حجاب نیز تغییر میکرد. اما حجاب زن مسلمان، پاسخی است به فرمان الهی که هدفش پاسداری از جایگاه زن در برابر نگاههای مادی و ابزاری است.
- حفظ حرمت الهی: زن با رعایت حجاب، به مرد میآموزد که ارزش او نه در جسم، بلکه در شخصیت و کرامت الهی اوست. این یک پیام درونی است که از سوی خالق بر زن و مرد هر دو لازم شده است.
این حکم، مختص خانواده نیست تا رضایت سایر اعضای خانواده ملاک عمل باشد.
- حاکمیت شریعت بر عرف: در مسائل شرعی و الهی، معیار پذیرش حکم، اراده خداوند است نه عرف غالب یا حتی عرف خانواده. خانواده موظف است زمینه اجرای این حق الهی را فراهم کند، نه اینکه آن را به یک موضوع سلیقهای تبدیل نماید.
- الزام عمومی: حجاب یک تکلیف عمومی است که اجرای آن در جامعه اسلامی بر عهده همه است؛ نه یک توافق خصوصی میان زن و خانوادهاش.
بر اساس این تحلیل، حجاب زن حقی الهی است. رعایت این حق، تجلی اطاعت زن از فرمان پروردگار است و هدف نهایی آن، حفظ کرامت و جایگاه زن در جامعه انسانی است. این حق، حقی است که خداوند برای زن تعریف کرده و او موظف به حفظ آن است، و نه امری که بتواند تحت فشار عوامل زمینی آن را واگذار کند.
به بیان فلسفی: حجاب زن، تجلی تحقق «وجهه الهی» زن در ساحت اجتماع است. این پوشش، ظرفی است که محتوای کرامت را در خود نگه میدارد و از تعرض و تنزل محافظت میکند.
بر اساس تحلیلهای عمیق آیتالله جوادی آملی از ابعاد شرعی و فلسفی تکلیف الهی، رعایت حجاب دارای ابعاد مختلفی است که اهمیت آن را مضاعف میکند و نشان میدهد که این حکم صرفاً یک دستور خشک نیست:
این بُعد به مصادیق عملی و حدود تعریفشده در فقه شیعه اشاره دارد.
- حدود پوشش: رعایت حدود شرعی درباره پوشاندن بدن (به غیر از وجه و کفیْن، بنا بر مشهور مشروط به عدم خوف فتنه) و همچنین پوشاندن موی سر و اندامهای زینتی.
- الزامات الهی: این جنبه تأکید دارد که حکم حجاب، از طریق ادله قطعی فقهی (قرآن، سنت) به دست آمده و اجرای آن، مصداق اطاعت از امر مولا است.
حجاب، پوشش بیرونی است که بازتابدهنده عفاف و پاکدامنی درونی زن مؤمن است.
- عفاف به عنوان ملکهی نفسانی: حجاب بیرونی (پوشش بدن) مظهر عفاف درونی (ملکه نفسانی) است. این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. کسی که عفاف درونی دارد، به طور طبیعی به سمت رعایت حجاب بیرونی گرایش پیدا میکند، زیرا نمیخواهد کرامت معنویاش با نمایش جسمانی خدشهدار شود.
- صداقت وجودی: حجاب، یکپارچگی و صداقت زن را در مقام بیان هویت انسانی خود نشان میدهد؛ او در تلاش است تا ارزشهای معنوی خود را بر ویژگیهای صرفاً بیولوژیکی مقدم بدارد.
این جنبه به تأثیر حجاب بر ساختار اجتماعی و حفظ امنیت روانی و اخلاقی جامعه میپردازد.
- حفظ حریم زن: حجاب به زن کمک میکند تا حریم شخصی و روانی خود را در تعاملات با جنس مخالف حفظ کند. این امر مانع از تبدیل شدن زن به کالایی در دسترس یا محلی برای ارضای امیال زودگذر میشود.
- آرامش اجتماعی: بر اساس دیدگاه اسلامی، رعایت عفاف و حجاب در جامعه، موجب کاهش زمینههای تحریک جنسی عمومی و بالتبع، کاهش بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی و افزایش نظم اخلاقی میشود.
حجاب زن در این دیدگاه، ابزاری برای پرهیز از «تنزل» است. بدن زن، تجلی زیبایی مخلوق الهی است. اگر این تجلی بدون چارچوب و فرمان الهی در معرض دید قرار گیرد، در معرض ابتذال و تنزل از مقام کرامت قرار میگیرد.t{حجاب}{حفظ کرامت ذاتی{تقرب به کمال الهی} ]
حجاب زن، فراتر از دغدغههای صرفاً اجتماعی و فردی، یک حق الهی است که خداوند برای حفظ کرامت وجودی زن مقرر فرموده است. این حکم، نه محدودیت تحمیلی است و نه صرفاً یک پیشنهاد اخلاقی، بلکه یک تکلیف بنیادین است که زن با اجرای آن، جایگاه واقعی خویش را به عنوان مخلوقی با کرامت ذاتی و متصل به منبع کمال حفظ میکند.
در نهایت، حجاب نه تنها یک محدودیت نیست، بلکه بستری است که زن در پرتو آن، با حفظ کرامت الهی خود، میتواند در جامعه با جایگاه حقیقی خود حضور یابد و ارزش واقعی خود را به نمایش بگذارد.
منبع اصلی: کتاب «زن در آینه جلال و جمال» آیتاللهالعظمی جوادی آملی (با تمرکز بر فصل مربوط به جایگاه زن و احکام اجتماعی)، صفحه ۴۳۷ و تحلیلهای تکمیلی از آثار ایشان در زمینه مبانی کرامت انسانی.