قاعده تغییر سرنوشت: تحلیل تفسیر المیزان درباره تبدیل نعمت به نقمت الهی
بر اساس گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در تفسیر المیزان، تحلیلی عمیق از آیه ۵۴ سوره انفال (ذٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَىٰ قَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ…) ارائه شده است که ریشه تحولات بزرگ اجتماعی و سرنوشت اقوام را در تغییرات درونی جوامع جستجو میکند. این تحلیل، تبدیل نعمت به نقمت و عذاب را نه یک اقدام دلبخواهی الهی، بلکه نتیجه مستقیم تغییر درونی اقوام میداند.
تفسیر المیزان، به قلم علامه سید محمدحسین طباطبایی (قدس سره)، همواره بر مبنای ارتباط تنگاتنگ میان عالم تکوین و تشریع و رابطه علت و معلول در ساحت الهی استوار است. در این تفسیر، سرنوشت انسانها و جوامع، تابعی از اراده و اختیار خودشان تلقی میشود، هرچند که قدرت مطلق در دست خداوند است. این اصل در مواجهه با مفهوم تبدیل نعمت به نقمت، اهمیت ویژهای مییابد.
۱. سنت جاری الهی: تغییر از درون (مبانی قرآنی و تفسیری)
محوریترین نکته در این تفسیر، قاعده کلی است که خداوند هیچ نعمتی را از قومی سلب نکرده و آن را به نقمت و عذاب تبدیل نمیکند، مگر پس از آنکه «محلّ نعمت»، یعنی نفوس انسانی، تغییر کرده باشد. این اصل، بنیان روابط متقابل میان خالق و مخلوق را در بُعد اجتماعی تبیین میکند.
۱.۱. ساختار نعمت و شکر الهی
نعمتهای الهی، اعم از مادی (مانند امنیت، رفاه، پیروزی) و معنوی (مانند هدایت، توفیق ایمان)، همواره بر اساس یک نظام احسن بر جوامع افاضه میشود. این افاضه مشروط به آمادگی و ظرفیت درونی گیرنده است.
- شرط افاضه نعمت: نعمتی که خداوند بر قومی ارزانی میدارد، زمانی به آنها اعطا میشود که نفوسشان استعداد پذیرش و شکر آن نعمت را داشته باشد. شکر، در اینجا صرفاً گفتار زبانی نیست، بلکه تلازم عملی میان نعمت دریافتی و عملکرد صحیح انسانی است. اگر نعمتی چون امنیت داده شود، شکر آن حفظ نظم و دوری از ظلم است؛ اگر نعمت هدایت داده شود، شکر آن عمل به مقتضای هدایت است.
علامه طباطبایی تأکید میکنند که نعمت الهی، خود محرکی برای تعالی است، اما اگر این محرک مورد سوءاستفاده قرار گیرد، مسیر بازگشت آن تغییر میکند.
۱.۲. مکانیسم سلب نعمت و تبدیل آن به نقمت
سلب نعمت، در این دیدگاه، همانند تغییر در نظامهای طبیعی، دارای علت است. خداوند در تغییر سرنوشت اقوام، یک “قانون اساسی” را جاری میسازد که در کلام قرآن با عبارتهای مختلف بیان شده است.
- شرط سلب نعمت: هنگامی که آن قوم استعداد درونی خود را از دست داده و نفوسشان مستعد عقاب و کفر شود، نعمت سلب گشته و به نقمت تبدیل میگردد. این تغییر درونی شامل موارد زیر است:
- نسیان نعمت: فراموش کردن منشأ نعمت و نسبت دادن آن به تواناییهای خود.
- استکبار: تبدیل شکر به کفر و طغیان.
- فساد درونی: رواج ظلم، ظلم به دیگران، و شکستن پیمانها.
این اصل به طور جامعتر در آیه شریفه «إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّیٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ» (سوره رعد، آیه ۱۱) متبلور است، اگرچه آیه مورد بحث در سوره انفال، مصداق روشنتری از تبدیل نعمت به نقمت را تبیین میکند. آیه سوره انفال (آیه ۵۴) در مقام تبیین سبب نزول عذاب بر کفار در بدر است.
تحلیل ریاضی/منطقی قاعده:
اگر $N$ وضعیت نعمت و $C$ وضعیت شکر (تغییر درونی مثبت) باشد، رابطه اولیه عبارت است از:
هنگامی که تغییر درونی به سمت کفر و فساد ($C’$) سوق یابد، خداوند بر اساس حکمت مطلق خود، نعمت را به نقمت ($N’$) تبدیل میکند:
و این تبدیل، خود نتیجه تغییر درونی است، نه ابتدای کار خداوند.
۲. تفسیر مصداقی: عذاب مشرکین قریش و جنگ بدر
آیه ۵۴ سوره انفال دقیقاً به واقعه عذاب الهی بر مشرکین در جنگ بدر اشاره دارد که پس از نعمتی چون پیروزیهای پیشین یا حتی نعمت وجود پیامبر (ص) در مکه، رخ داد.
«ذٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَىٰ قَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ۗ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (انفال/۵۴)
وقتی خداوند به مشرکین قریش عذاب شدید اعمال نمود (مثلاً در بدر)، این امر صرفاً یک مجازات نبود، بلکه فرعی از همان سنت جاری الهی محسوب میشد.
۲.۱. نعمتهای پیشین
قریش از نعمتهای گوناگونی برخوردار بودند:
- نعمت امنیت مکه: که به برکت وجود کعبه و سابقه تاریخی خود داشتند.
- نعمتهای مادی: ثروت حاصل از کاروانهای تجاری.
- فرصتهای الهی: خداوند به آنها فرصتهای مکرری برای پذیرش حق داد.
۲.۲. تغییر درونی مشرکین
تفسیر المیزان بر این نکته تأکید دارد که مشرکین پس از دریافت این همه نعمت، تغییر اساسی در نفوس خود ایجاد کردند:
- ظلم به مؤمنین: آنان با وجود فرصتهای امنیتی، دست به آزار و شکنجه مؤمنان زدند.
- کبر و عناد: آنها حق را به وضوح دیدند اما بر اساس غرور و تعصب، آن را انکار کردند. این انکار و ظلم، نشان داد که جایگاه نعمتهای الهی در وجودشان خالی شده و به جایگاه استحقاق عذاب تبدیل شده است.
بنابراین، تبدیل نعمت الهی (که شامل امنیت، پیروزیهای پیشین، و فرصتهای داده شده بود) به عقاب شدید (شکست در بدر)، معلول تغییراتی بود که درونیات آنها رخ داده بود. به عبارت دیگر، خداوند نعمتها را بر اساس شایستگیهای درونی و اعمال بیرونی آنها تنظیم نمود. این تغییر درونی، زمینه را برای اذن نزول عذاب فراهم کرد.
نکته تفسیری در باب جبر و اختیار:
تفسیر المیزان با تأکید بر «یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ»، مسیر جبر مطلق را رد میکند. انسانها با اختیار خود زمینه سلب نعمت را فراهم میسازند، و خداوند عادلانه بر اساس قوانین تکوینی و تشریعی خود عمل میکند. اگر تغییری صورت نگیرد، سنت الهی اقتضا میکند که نعمت باقی بماند.
۳. تعلیل پایانی: سمیع و علیم بودن خداوند (وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)
بخش پایانی آیه، یعنی «وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»، به عنوان تعلیل دیگری برای این عذاب ذکر شده است که دو احتمال عمده را به دنبال دارد که هر دو در چارچوب عدل الهی معنا مییابند.
۳.۱. استجابت دعا و آگاهی از حقجویان
یکی از تفاسیر این است که سمیع بودن خداوند اشاره به شنیدن ندای مؤمنین و مستضعفین دارد، و علیم بودن اشاره به علم مطلق او به وضعیت آنان است.
- استجابت دعا: خداوند دعای مؤمنین را شنید (سَمِیعٌ) و از نیازهای آنان آگاه بود (عَلِیمٌ)، لذا دعای آنها را مستجاب کرده و دشمنانشان را که به آیات او کفر میورزیدند، کیفر نمود. این تفسیر، بر جنبه رحمت الهی نسبت به مظلومان تأکید میکند.
۳.۲. آگاهی از گناه و کفر مستکبران
احتمال دوم، مرتبط با رفتار کفار است:
- آگاهی از گناه: خداوند گفتار و کردار مشرکین را شنیده و به باطن آنها دانا بود (عَلِیمٌ). کفار در ظاهر ادعای قدرت میکردند، اما خداوند از درون آنها و نیتهای پلیدشان آگاه بود. بر اساس این دانایی خویش، آنها را به سزای اعمالشان رساند.
۳.۳. وحدت تعلیل
در نهایت، علامه طباطبایی معتقد است که این دو احتمال نه تنها منافاتی با هم ندارند، بلکه یکدیگر را تقویت میکنند. سمیع و علیم بودن خداوند، شامل محیط وسیع علم و قدرت اوست:
- خداوند به استغاثه حقجویان آگاه است و به ندای آنان پاسخ میدهد.
- همچنین، خداوند به کفر و طغیان مستکبران آگاه است و بر اساس آن، سنت تغییر سرنوشت (تبدیل نعمت به نقمت) را جاری میسازد.
این بخش پایانی، تضمینکننده این است که فرایند تغییر نعمت به نقمت، نه بر اساس غفلت یا عدم علم پروردگار، بلکه بر اساس نهایت آگاهی و حکمت او اجرا میشود.
جمعبندی و نتیجهگیری از تفسیر المیزان
تفسیر المیزان درباره تبدیل نعمت به نقمت، یک نگرش فعالانه و مسئولیتپذیرانه نسبت به سرنوشت انسانی را ترویج میدهد. این نگرش بیان میدارد که سرنوشت خوب یا بد جوامع، در وهله اول مرهون عملکرد درونی و اخلاقی خود آنهاست. نعمت الهی، یک امانت است و هنگامی که ظرفیت شکر و حقشناسی از بین برود، سنت الهی بر آن است که آن امانت، یا سلب شود یا تبدیل به عاملی برای عذاب گردد. این قاعده، یک اصل ثابت در نظام هستی است که توسط «سَمِیعٌ عَلِیمٌ» بودن خداوند پشتیبانی میشود تا هم مظلومان به حق خود برسند و هم ظالمان از عواقب طغیان خویش مستثنی نمانند.
متن ارائهشده شامل یک اعلامیه مبنی بر برگزاری “سمینار بزرگ اقتصادی در تاریخ ۱۰ آبان” با ظرفیت ثبتنام محدود نیز بوده است. لازم به ذکر است که این سمینار در حاشیه مباحث تفسیری ارائه شده و صرفاً جهت اطلاعرسانی ضمیمه گردیده است و ارتباط مستقیمی با تحلیل فقهی یا کلامی آیه ۵۴ سوره انفال ندارد. جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص محورهای اقتصادی و نحوه ثبتنام این سمینار، لطفاً با دبیرخانه همایش تماس حاصل فرمایید. ثبتنام به صورت محدود و بر اساس اولویت زمانی انجام خواهد شد.
همچنین بخوانید:غذای دردناک گرانفروشان و مفسدان اقتصادی در آخرت