اگر تاریخ ایران را مرور کنیم، میبینیم نسلهای پیشین نیز گرفتار بحرانهای بزرگ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بودهاند. بنابراین نمیتوان بهصورت اخلاقی یا ارزشی یک نسل را برتر یا مقصر دانست. بلکه باید شرایط تاریخی و اجتماعی را در نظر گرفت و فهمید هر نسل با چه مسئولیتها و محدودیتهایی روبهرو بوده است.
به گزارش خبرآنلاین، «رنج نسلها» به سختیها و دشواریهایی اشاره دارد که نسلهای مختلف در طول تاریخ متحمل شدهاند. این رنجها میتوانند شامل فقر، جنگ، بیعدالتی اجتماعی، فجایع طبیعی یا مشکلات اقتصادی باشند و از نسلی به نسل دیگر منتقل شوند و بر فرهنگ، سبک زندگی و دیدگاههای اجتماعی آنها اثرگذار باشند.
مرور تاریخی و وضعیت نسلی در ایران
هفتهنامه تجارت فردا نوشت که اقتصاد ایران در طول یک قرن گذشته فراز و نشیبهای بسیاری تجربه کرده است و نسلهای مختلف با نااطمینانی و بحرانهای متعدد دست و پنجه نرم کردهاند:
نسل دهه ۱۳۲۰: شاهد جنگ جهانی، دو تغییر حکومت، کودتا، انقلاب، دو جنگ تحمیلی، اعتراضات اجتماعی و اقتصادی و نیمقرن تحریم بودند.
نسل دهه ۱۳۴۰: از ثبات نسبی بهرهمند شدند اما ثبات به رویایی دستنیافتنی برای نسلهای بعد تبدیل شد.
دهههای ۵۰ و ۶۰: ترکیبی از فوران قیمت نفت، انقلاب، جنگ و فشار اقتصادی و سیاسی را تجربه کردند.
دهههای ۷۰ تا ۹۰: با ناامنی اقتصادی، بلاتکلیفی اجتماعی، جهانیشدن و فضای مجازی مواجه شدند، در حالی که فرصتهای واقعی رشد و پیشرفت محدود بود.
تقی آزادارمکی، جامعهشناس، با تاکید بر این موضوع که هر نسل رنجهای خاص خود را داشته، توضیح میدهد: «نسلها با سبک و شدت متفاوت، تحت فشار و محدودیت بودهاند؛ بنابراین مقایسه ارزشگذاری اخلاقی نسلها بیمعناست.»

تلاطم و نصب؛ دو مؤلفه کلیدی
آزادارمکی مفاهیم «تلاطم» و «نصب» را برای تحلیل تاریخی نسلها مطرح میکند:
تلاطم: دورههای دگرگونی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که در آن اعتراض، تغییر و ناامنی غالب است.
نصب: دورههایی که نظم اجتماعی برقرار است، قوانین و ساختارها تثبیت شده و امکان زیست جمعی و مدنی و فعالیت فرهنگی-هنری بیشتر فراهم است.
او معتقد است جامعه ایران معاصر اغلب بین این دو وضعیت نوسان داشته است و ثبات پایدار که تمام نسلها از آن بهرهمند شوند، وجود نداشته است.
رنج نسلها در دهههای مختلف
دهه ۴۰ و ۵۰
در این دوره، ایران در حال ساختن پایههای زیست مدنی، فرهنگی و اقتصادی بود. شهرها رشد کردند، آموزش و تحصیل گسترش یافت و فرهنگ و هنر توسعه پیدا کرد. اما همزمان با ظهور ایدئولوژیهای چپ، راست و اسلام سیاسی، محدودیتهای سیاسی و فرهنگی افزایش یافت و برخی امیدها ناتمام باقی ماند. آزادارمکی این دوره را «خوشی ناتمام» مینامد.
دهه ۶۰ و ۷۰
نسل دهه ۶۰ با سه عامل اصلی روبهرو شد: جنگ ایران و عراق، سیاستهای ایدئولوژیک پس از انقلاب و بحران اقتصادی. این نسل با فشارهای شدید سیاسی و اجتماعی، محدودیت فرهنگی و اقتصادی مواجه شد و بخش زیادی از انرژی خود را از دست داد. نسل دهه ۷۰ نیز با پیامدهای مشابه مواجه بود و علاوه بر فشار اقتصادی و تحریمها، شاهد مهاجرت نخبگان و محدودیت فعالیت فرهنگی بود.
دهه ۸۰ و ۹۰
این نسل با فروپاشی ایدئولوژیهای بزرگ، جهانیشدن، فضای مجازی و بلاتکلیفی اقتصادی و اجتماعی روبهرو شده است. بسیاری از جوانان با عدم اطمینان در آینده، فشار اقتصادی و محدودیت فرصتهای رشد مواجهاند. این نسل احساس «بیجهتی» و فقدان محور فرهنگی واضح دارد.
مقایسه نسلها
آزادارمکی نتیجه میگیرد که نمیتوان بهطور مطلق گفت کدام نسل «سوخته» است. اما میتوان گفت:
نسل دهه ۵۰: امید داشت، اما این امید ناتمام ماند.
نسل دهه ۶۰: بیشترین تراکم رنج را تجربه کرده است، با ترکیبی از جنگ، فشار اقتصادی و محدودیت فرهنگی.
نسل دهه ۷۰: پیامدهای اقتصادی و فرهنگی دهههای قبل را تجربه کرده است.
نسل دهه ۸۰ و ۹۰: با ناامنی و بلاتکلیفی مواجهاند.
سبک رنج برای هر نسل متفاوت است، اما همه نسلها سهمی از رنج جمعی و فردی داشتهاند.
راهکارها و مسیرهای پیش رو
آزادارمکی پیشنهاد میکند:
روایت تجربههای نسلی: هر نسل باید تجربیات، شکستها و موفقیتهای خود را بازگو کند.
پذیرش مسئولیت تاریخی: نسلها باید مسئولیت بخشی از کنشهای اجتماعی و تصمیمهای گذشته را بپذیرند و از آن برای ساختن آینده استفاده کنند.
گسترش فضای مدنی و فرهنگی: آزادی بیان، تجمع، فعالیت هنری و فرهنگی رسمی شود و دانشگاهها و موسسات فرهنگی آزادانه فعالیت کنند.
پایداری اقتصادی و امنیت زیستی: سیاستهایی برای کنترل تورم، افزایش عدالت اقتصادی و فراهمکردن امکان کار و مسکن برای نسلها اعمال شود.
مشارکت میاننسلی و گفتوگو: نسلها باید با هم گفتوگو کنند، تجربهها و روایتها شنیده شود و از تکرار اشتباهات جلوگیری شود.
مسئولیت ما
آزادارمکی هشدار میدهد که ادامه روند فعلی، خطر فروپاشی فرهنگی و اجتماعی را افزایش میدهد. مهمترین وظیفه امروز، روایت تجربیات، پذیرش مسئولیت و گسترش فرصتهای مدنی، فرهنگی و اقتصادی است تا نسلهای آینده با امید و انگیزه به زندگی ادامه دهند.