کوه نور؛ شش افسانه از یک الماس گرانبها
در درهمآباد میخوانید: الماس کوه نور یکی از معروفترین و بحثبرانگیزترین جواهرات جهان است. این الماس ۱۰۵ قیراطی که در گذشته وزنی حدود ۱۹۰ قیراط داشت، در طول تاریخ میان پادشاهان مغول، حکمرانان ایرانی، امیران افغان و مهاراجههای هندی دستبهدست شده و سرانجام در نیمه قرن نوزدهم به دست بریتانیا افتاد. امروزه کوه نور بخشی از جواهرات سلطنتی بریتانیاست و در برج لندن در معرض نمایش قرار دارد.
در مقابل، خواهرخوانده آن یعنی الماس دریای نور با وزنی حدود ۱۷۵ تا ۱۹۵ قیراط در تهران نگهداری میشود. برای بسیاری از مردم هند، کوه نور نمادی از میراث غارتشده توسط استعمار بریتانیاست و همچنان بر سر مالکیت آن مناقشات زیادی وجود دارد.

شش افسانه و واقعیت درباره کوه نور
۱. روایت نخست: کوه نور الماسی بینظیر و بیرقیب در جهان است
🔹 واقعیت: کوه نور زمانی وزنی نزدیک به ۱۹۰ قیراط داشت اما در کنار دو الماس مشهور دیگر، یعنی دریای نور و مغول کبیر (اورلوف) قرار میگیرد. جواهرشناسان بر این باورند که از نظر اندازه و خلوص، الماسهای دیگری همچون کولینانها در آفریقای جنوبی بزرگتر و چشمگیرتر از کوه نور هستند.
۲. روایت دوم: کوه نور خالص و بدون عیب است
🔹 واقعیت: در قلب سنگ اصلی کوه نور لکههای زرد رنگی وجود داشت که باعث کاهش درخشش آن میشد. به همین دلیل پرنس آلبرت، همسر ملکه ویکتوریا، تصمیم گرفت الماس دوباره تراش داده شود. همین تراش باعث کاهش چشمگیر وزن آن از ۱۹۰ قیراط به ۱۰۵ قیراط شد.
۳. روایت سوم: کشف کوه نور در معدن کولار (جنوب هند) در قرن هفدهم
🔹 واقعیت: تاریخ و محل دقیق کشف کوه نور ناشناخته است. بسیاری معتقدند این الماس از بستر رودخانهای خشک در جنوب هند به دست آمده، زیرا اغلب الماسهای هند به جای معدن از رسوبات رودخانهها استخراج میشدند. برخی روایات حتی آن را همان سنگ افسانهای ذکر شده در داستانهای مذهبی هندوها میدانند.
۴. روایت چهارم: کوه نور گرانبهاترین جواهر مغولها بود
🔹 واقعیت: برخلاف باور عمومی، مغولها و ایرانیان بیشتر به سنگهای رنگی مانند لعل بدخشان و یاقوت برمه علاقه داشتند. کوه نور تنها یکی از جواهرات خزانه بود و جایگاه آن در میان گنجینههای مغول چندان برجسته نبود. حتی همایون شاه مغول زمانی این الماس (که آن زمان با نام «بابری» شناخته میشد) را به شاه تهماسب صفوی هدیه کرد.

۵. روایت پنجم: نادرشاه کوه نور را با حقه تعویض عمامه به دست آورد
🔹 واقعیت: روایت مشهور میگوید نادرشاه هنگام دیدار با محمدشاه گورکانی در دهلی، الماس را از داخل عمامه او بیرون آورد. اما برخی مورخان ایرانی معتقدند کوه نور اصلاً در عمامه پادشاه مغول نبوده، بلکه زینت تخت طاووس بوده است. محمدکاظم مروی، مورخ ایرانی، مینویسد که این الماس برای اولین بار «کوه نور» نام گرفت و در سر طاووس طلایی تخت جاگذاری شده بود.
۶. روایت ششم: یک تراشکار ناشی کوه نور را کوچکتر کرد
🔹 واقعیت: بر اساس نوشتههای ژان باتیست تاورنیه، تاجر و جهانگرد فرانسوی، یک جواهرساز ونیزی به نام «اورتنسیو بورگیو» الماسی درشت را به دلیل مهارت پایین، بهطور ناشیانه تراش داد و آن را کوچکتر کرد. بسیاری از محققان امروزی معتقدند این ماجرا مربوط به الماس مغول کبیر (اورلوف) بوده، نه کوه نور. با این حال، همین روایت باعث شکلگیری شایعه کاهش وزن کوه نور در اثر تراشکاری شد.

کوه نور؛ از هند تا بریتانیا
پس از شکست پنجاب از بریتانیا در سال ۱۸۴۹، لرد دالهوسی این الماس را به ملکه ویکتوریا هدیه داد. سپس تراش دوباره آن در لندن انجام شد و از آن پس کوه نور بخشی از جواهرات سلطنتی بریتانیا شد. امروزه این الماس بر روی تاج ملکه مادر نصب شده و در برج لندن نگهداری میشود.
نتیجهگیری درهمآباد
کوه نور تنها یک الماس نیست؛ بلکه نمادی از تاریخ پرتنش هند، ایران، افغانستان و بریتانیاست. شش روایت افسانهای پیرامون این الماس نشان میدهد که فراتر از زیبایی ظاهری، کوه نور حامل داستانهای سیاسی، فرهنگی و حتی اسطورهای است. همچنان بحث درباره مالکیت این جواهر ادامه دارد و بعید است در آینده نزدیک پایانی بر این مناقشه گذاشته شود.