اندیشه ماکیاولی و بازتاب آن در دولت ها و حکومت های شرق و غرب

اندیشه سیاسی ماکیاولی

دولت‌ها و روش‌های ماکیاولی در تاریخ سیاست

اندیشه سیاسی نیکولو ماکیاولی (۱۴۶۹-۱۵۲۷) که در کتاب شهریار صورت‌بندی شد، بر واقع‌گرایی سیاسی، اولویت بقا و قدرت، و استفاده ابزاری از اخلاق، مذهب و حتی خشونت برای تحکیم اقتدار تأکید داشت. هرچند ماکیاولی در رنسانس ایتالیا می‌زیست، اما اصولی که او تئوریزه کرد، پیش‌تر در تجربه‌ حکمرانی بسیاری از دولت‌ها، از جمله در جهان اسلام، روم و شرق، دیده شده بود. این مقاله به بررسی نمونه‌هایی از این دولت‌ها می‌پردازد.

۱. خلافت اموی؛ از سیاست دینی تا سلطنت موروثی

با روی کار آمدن معاویه بن ابی‌سفیان، الگوی خلافت اسلامی به سمت سلطنت موروثی تغییر یافت. در این دوره، ویژگی‌هایی دیده می‌شود که بعدها در اندیشه ماکیاولی برجسته شد:

  • اولویت قدرت بر اخلاق: تثبیت اقتدار سیاسی حتی به قیمت کنار گذاشتن ارزش‌های صدر اسلام.

  • استفاده از مذهب به مثابه ابزار مشروعیت: بهره‌گیری از خطبا و قاضیان برای توجیه تصمیمات سیاسی.

  • تأکید بر ترس و هیبت: ایجاد رعب در مخالفان و حذف بی‌رحمانه رقبای سیاسی.

  • دیپلماسی فریبکارانه: عقد پیمان‌های صلح موقت برای تجدید قوا و سپس نقض آن‌ها.

۲. امپراتوری‌های کلاسیک و مدرن اروپا

الف) روم و بیزانس

امپراتوران روم باستان و سپس بیزانس به‌خوبی با اصول ماکیاولی آشنا بودند، اگرچه پیش از او زیسته‌اند:

  • نمایش قدرت نظامی از طریق جشن‌ها و میدان‌های نبرد.

  • سیاست «نان و سیرک» برای سرگرم کردن مردم و جلوگیری از شورش.

  • استفاده از مذهب و آیین‌های رسمی برای تثبیت اقتدار امپراتور.

ب) دولت‌های مطلقه اروپای مدرن

در قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی، پادشاهانی چون ماکسی‌میلیان هابسبورگ، لویی چهاردهم فرانسه و الیزابت اول انگلستان به‌گونه‌ای حکومت کردند که عملاً تجسم آموزه‌های ماکیاولی بودند:

  • تشکیل ارتش‌های دائمی برای جلوگیری از کودتا و شورش.

  • شبکه‌های پیچیده جاسوسی و پلیسی برای مهار مخالفان.

  • پیوند زدن سلطنت با مشروعیت الهی (تئوری «پادشاهی از جانب خدا»).

  • بی‌رحمی در برخورد با دشمنان داخلی و خارجی.

بیشتر بخوانید:  حکم شرعی معاملات آتی (فیوچرز) و قراردادهای پیش بینی نوسانات قیمت دارایی ها

۳. امپراتوری عثمانی؛ تلفیق دیانت و قدرت

عثمانی‌ها با بهره‌گیری از شریعت اسلامی و در عین حال، عمل‌گرایی شدید سیاسی، نمونه‌ای بارز از «ماکیاولیسم شرقی» بودند:

  • تربیت ینی‌چری‌ها (سپاه خاص) برای حفاظت از سلطان و جلوگیری از نفوذ خاندان‌های رقیب.

  • اعدام بی‌رحمانه شاهزادگان رقیب برای جلوگیری از جنگ‌های داخلی.

  • سیاست‌های هوشمندانه دیپلماتیک میان شرق و غرب برای بقا و توسعه قلمرو.

۴. استعمار اروپایی؛ ماکیاولیسم جهانی

با آغاز استعمار، قدرت‌های اروپایی چون انگلستان، فرانسه، هلند و پرتغال به شکلی عریان اصول ماکیاولی را در سطح جهانی اجرا کردند:

  • فریب و دیپلماسی دوگانه: عقد پیمان‌های تجاری و سپس اشغال سرزمین‌ها.

  • استفاده ابزاری از تفرقه قومی و مذهبی: سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» در هند، آفریقا و خاورمیانه.

  • برتری قدرت بر اخلاق: توجیه برده‌داری، غارت منابع و سرکوب ملت‌ها با شعار تمدن‌سازی.

۵. قرن بیستم؛ ماکیاولیسم در ایدئولوژی‌های نوین

  • فاشیسم و نازیسم: در آلمان هیتلری و ایتالیا موسولینی، اصل ایجاد ترس، پروپاگاندا و حذف مخالفان در بالاترین سطح اجرا شد.

  • کمونیسم استالینی: استفاده از دستگاه امنیتی، ترور سیاسی و کنترل شدید رسانه‌ها برای تثبیت قدرت.

  • نظام‌های سرمایه‌داری غربی: هرچند در چارچوب دموکراسی عمل می‌کنند، اما بهره‌گیری از تبلیغات رسانه‌ای، نفوذ اقتصادی و مداخلات نظامی در جهان، جلوه‌ای دیگر از ماکیاولیسم مدرن است.

نتیجه‌گیری

اگرچه ماکیاولی آموزه‌های خود را در رنسانس ایتالیا تدوین کرد، اما تجربه‌های تاریخی نشان می‌دهد که روح ماکیاولیسم در طول تاریخ بارها و بارها در شرق و غرب به‌کار گرفته شده است؛ از خلافت اموی تا امپراتوری عثمانی، از دولت‌های مطلقه اروپا تا استعمار و ایدئولوژی‌های مدرن.

آنچه این دولت‌ها را به هم پیوند می‌دهد، یک اصل کلیدی است:
بقای قدرت، حتی به قیمت قربانی شدن اخلاق و حقیقت.

همچنین بخوانید:آخرین خطبه پیامبر (ص) و مسئولیت والی در جامعه اسلامی

این پست چقدر برایتان مفید بود؟

برای امتیاز دادن، روی یک ستاره کلیک کنید!

میانگین امتیاز: ۵

تا کنون هیچ رأیی ثبت نشده است! اولین نفری باشید که به این مطلب امتیاز می‌دهد.

متأسفیم که این مطلب برای شما مفید نبود!

اجازه دهید این مطلب را بهتر کنیم!

به ما بگویید چگونه می‌توانیم این مطلب را بهتر کنیم؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا