انسان‌های فاسدی که خدا ذره ای به آنها رحم نکرد | داستان قوم لوط و پیام‌های تربیتی آن

داستان قوم لوط

مروری بر آیات ۷۲ تا ۸۱ سوره هود درباره قوم لوط و پیام‌های تربیتی آن

در درهم آباد میخوانید ، در سوره مبارکه هود، از آیه ۷۲ تا ۸۱، ترکیبی از بشارت و انذار را در کنار جلوه‌هایی از رحمت و قهر الهی شاهد هستیم. این آیات، هم مژده‌ای آسمانی به خانه خلیل‌الله است و هم پایان تلخ امتی منحرف که حتی وساطت پیامبران هم نتوانست مانع نابودی‌شان شود.

بهت ساره در برابر وعده الهی

آیه ۷۲، صحنه‌ای لطیف و انسانی را به تصویر می‌کشد؛ زمانی که همسر حضرت ابراهیم علیه‌السلام (ساره) با شنیدن خبر فرزنددار شدن، با شگفتی و تردید می‌گوید:
«أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِی شَیْخًا…»
«آیا من در این سن و با همسری سالخورده فرزندی خواهم آورد؟»

واکنش ساره، پاسخی طبیعی به وعده‌ای ماورایی بود. اما فرشتگان در پاسخ، با تکیه بر صفات خداوند، چنین پاسخ دادند:
«أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ؟ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ…»
«آیا از کار خدا تعجب می‌کنی؟ رحمت و برکات الهی بر شما باد…»

شفاعت ابراهیم و مرز شفقت

پس از این بشارت، حضرت ابراهیم علیه‌السلام به گفت‌وگو با فرشتگان درباره قوم لوط می‌پردازد. این شفاعت، برخاسته از دل دلسوز و قلبی مهربان است، اما خداوند به صراحت به او می‌فرماید که از این تقاضا درگذر، چراکه حکم عذاب صادر شده و زمان سقوط این قوم فرا رسیده است.

اینجا یکی از مهم‌ترین درس‌های دینی به چشم می‌آید:
مرز میان شفقت انسانی و دشمن‌شناسی.
حتی ابراهیم خلیل، وقتی حقیقت فساد و انکار قوم لوط را به‌درستی شناخت، پذیرفت که دیگر جایی برای ترحم نیست و اینان، مستحق رحمت نیستند.

ورود فرشتگان به شهر گناه

در آیات ۷۷ تا ۷۹، فرشتگان به صورت مردانی زیبا وارد خانه حضرت لوط علیه‌السلام می‌شوند. مردم منحرف که به انحراف جنسی مبتلا بودند، از حضور این مهمانان آگاه شده، با نیتی شرورانه به سوی خانه پیامبر می‌روند. حضرت لوط، با قلبی شکسته و دردمند، به آن‌ها هشدار می‌دهد:

بیشتر بخوانید:  اهمیت و جایگاه روز جمعه در آموزه‌های اسلامی

«هَؤُلَاءِ بَنَاتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ…»
«این دختران من هستند که پاک‌ترند برای شما (به راه حلال روی آورید).»

او با این سخن، دعوت به ازدواج مشروع و ترک گناه می‌کند، اما پاسخ قوم چیزی جز بی‌شرمی نیست:
«لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِنْ حَقٍّ…»
«تو خوب می‌دانی که ما به دخترانت کاری نداریم!»

فساد، آن‌گاه که به فرهنگ تبدیل شود، هشدار انبیا نیز در دل‌ها نمی‌نشیند.

نقطه اوج انحطاط اخلاقی

در آیه ۸۰، لوط نبی علیه‌السلام در نهایت درماندگی، آه می‌کشد:
«لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلَىٰ رُکْنٍ شَدِیدٍ…»
«ای کاش نیرویی داشتم، یا به پشتیبانی استوار پناه می‌بردم!»

این جمله، گواه ناکامی تلاش‌های فرهنگی و تبلیغی او در برابر قومی است که فسادشان به اوج رسیده بود. نه منطق در دلشان اثر داشت، نه غیرت، نه ایمان و نه اخلاق.

پایان هشدارها، آغاز عذاب

آیه ۸۱، آغاز تحول است. فرشتگان، هویت خود را آشکار می‌کنند و به حضرت لوط می‌گویند:
«یَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَن یَصِلُوا إِلَیْکَ…»
«ای لوط! ما فرستادگان پروردگار تو هستیم، این قوم به تو دست نخواهند یافت…»

آنگاه دستور ترک شهر داده می‌شود، اما با این هشدار: همسر تو که با گنهکاران همدل است، در این عذاب باقی خواهد ماند.

اینجاست که یک اصل کلیدی الهی به روشنی بیان می‌شود:
فرصت توبه، حد و مرز دارد؛ و اگر فساد به نهایت برسد، قهر الهی گریزناپذیر است.


همچنین بخوانید:آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حق‌شناس؛ فقیه وارسته، عارف ربانی

این پست چقدر برایتان مفید بود؟

برای امتیاز دادن، روی یک ستاره کلیک کنید!

میانگین امتیاز: ۵

تا کنون هیچ رأیی ثبت نشده است! اولین نفری باشید که به این مطلب امتیاز می‌دهد.

متأسفیم که این مطلب برای شما مفید نبود!

اجازه دهید این مطلب را بهتر کنیم!

به ما بگویید چگونه می‌توانیم این مطلب را بهتر کنیم؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا